در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود. وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان . قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد و سپس محکوم شدم به تنهایی و مرگ . کنار چوبیه دار از من خواستند تا اخرین خواسته ام را بگویم و ومن گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم
افسوس..آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمانی که دوستامان ندارند لجبازی می کنیم وبعد..........برای آنچه از دست رفته آه می کشیم.
پس تمامی عاشقان با هم رو به آسمان کنند و عشق را آنگونه که خود می خواهند از خدا بخواهند
کسی در باد می خواند
مال منی و به اندازه دلم
یا معبدی که به سمت تو مایلم
بغض شبانه که از راه می رسد
خورشید وار می آیی مقابلم
حالا که از تو به دریا رسیده ام
پس کو بساط رسیدن به ساحلم
فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای
که دور دور رفته ای
اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم
و اشکهای خداحافظی را
برای رسیدن به تو
پا پیش گذاشتم
خودم را قسمت کردم
تو را سهم تمام رویاهایم کردم
انصاف نبود
تو که میدانستی با چه اشتیاقی
خودم را قسمت میکنم
پس چرا
زودتر از تکه تکه شدنم
جوابم نکردی
برای خداحافظی
خیلی دیر بود
خیلی دیر
دلتون میاد نظر ندین؟
سلام می خواستم بهت تبریک بگم و تشکر کنم . امیدوارم به تمام چیزایی که می خواهی برسی . مینو . متولد ۱۳۶۵ ماه آذر . دل نیست کبوتر که بر خاک نشیند ...... از گوشه ی بامی که پریدیم پریدیم ..
سلام بهتون تبریک می گم وبلاگ جالبی دارید اگه وقت کردی به وب من هم یه سر بزن .من وب شما را در لینک وبلاگم قرار میدم شما هم دوست داشتید این کار را بکنید . منتظرت هستم
نه والا نظر نداده نمیشه گذشت تو بهترین هستی این اولین نظرمه که با دیدن یه وبلاگ دادم
موفق باشی رفیق
و با اجازت از این وبلاگه قشنگت یکم استفاده میکنم
مرسی با ارزوی بهترینها برای شما
گوشه گوشه این وبلاگ زیبا بود خیلی خوشم اومد از این پس من همیشه سر می زنم با اینکه ساعت از سه صبح گذشته و خوابم میومد اما دلم نیومد نظر ندم موفق باشی حالا که اینقدر زحمت می کشی و مطالب زیبا و یک تهیه می کنی شب بخیر یا شاید باید بگم صبح بخیر
salam omidvaram dar hameye karat movafagh bashi va be har chizi ke mikhahi beresi.....