شعرهای عشقولانه و عکسهای رمانتیک و جوک و مطالب جالب

شعرهای عشقولانه و عکسهای رمانتیک و جوک و مطالب جالب

شعرهای عشقولانه و عکسهای رمانتیک و جوک و مطالب جالب

شعرهای عشقولانه و عکسهای رمانتیک و جوک و مطالب جالب

جلسه ی خواستگاری... بعد از نیم ساعت سکوت

مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟
...مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟
..مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟
...مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟
...مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟
...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد
خانواده ءعروس : زنش !!!؟؟؟


! نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین

وقتی مردان می گویند ...... یعنی ؟

برای من فرقی نمیکنه دیوار آشپزخونه چه رنگی باشه
یعنی : تا وقتی که آبی، سبز، زرد، صورتی، مشکی، یشمی، خاکستری، عنابی، سفید و ... نباشه اشکالی نداره

.این یه کار، مردونه است
یعنی : تو این کار هیچ منطق درستی نیست و تو هم سعی نکن دلیلی برایش پیدا کنی

میخواهی تو درست کردن شام کمکت کنم؟
یعنی : پس چی شد این شام ؟ چرا رو میز آماده نیست

!چه فکر خوبی
یعنی : این کار شدنی نیست و من کل روز رو برات کرکری می خونم وحالت رو می گیرم .

بله عزیزم یا حتما حتما
یعنی : این یکی اصلا معنی نداره و چون شرطی شده ام از دهنم پریده

!زنم منو درک نمیکنه
یعنی : همه قصه ها و خاطره های منو شنیده و دیگه خسته شده

.ماجرایش طولانیه و سر فرصت برات تعریف می کنم
یعنی : اصلا خودم هم نفهمیدم چی شد

.من اخیرا" خیلی ورزش می کنم
یعنی : باتری کنترل از راه دور تلویزیون تمام شده

.دسپتخت تو مثل دستپخت مادر مرحومم می مونه
یعنی : تو هم که غذا رو می سوزونی

!کمی استراحت کن عزیزم خسته شدی
یعنی : بابا این جارو برقی رو خاموش کن می خوام فیلم ببینم

! چه جالب
یعنی : آخ که چقدر حرف می زنی

!!عزیزم مادیات در عشق ما هیچ نقشی نداره
یعنی : باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش کردم و کادو نخریدم

!این واقعا" فیلم خوبیه
یعنی : تو این فیلم پر از بکش بکش و بزن بزن و ماشین سواریه

 !تو که می دونی من چه حافظه ی بدی دارم
یعنی : من شعری رو که کلاس سوم ابتدایی خوندم از حفظم نمره ماشینم رو که سالها پیش فروختم ازبرم و ... اما تاریخ تولد تو رو یادم رفته

!!من برای این کارم دلیل دارم
یعنی : بذار فکر کنم ببینم چه دلیلی می تونم برای این کارم پیدا کنم

منظورت چیه؟ تو که لباس داری؟
یعنی : یادت رفته چهار سال پیش برای خودت لباس خریدی؟

!!دلم برات تنگ شده
...یعنی : نمی تونم جورابامو پیدا کنم. بچه ها گشنشونه و

!!ما تو کار خونه با هم مشارکت می کنیم
یعنی : من ریخت و پاش می کنم او جمع و جور می کند

عشق یعنی.........

عشق یعنی رازقی ،

عشق یعنی مست گشتن از شمیم

عشق یعنی آفتاب بی غروب

عشق یعنی آسمان ، یعنی فروغ

عشق یعنی آرزو ، یعنی امید

عشق یعنی روشنی ، یعنی سپید

عشق یعنی غوطه خوردن بین موج

عشق یعنی رد شدن از مرز اوج

عشق یعنی از سپیده تا سحر

عشق یعنی پا نهادن در خطر

عشق یعنی لحظه دیدار یار

عشق یعنی دست در دست نگار

عشق یعنی نغمه های هایده

عشق یعنی رقص آب و آینه

عشق یعنی عقل شد مدهوش تو

عشق یعنی مست در آغوش تو

عشق یعنی لب به لب انداختن

عشق یعنی جامه را انداختن

عشق یعنی لحظه های بی قرار

عشق یعنی صبر ، یعنی انتظار

عشق یعنی اشتیاق و اضطراب

عشق یعنی دلهره ، یعنی شتاب

عشق یعنی اشک ، یعنی عاطفه

عشق یعنی یادگاری ، خاطره

عشق یعنی لایق مریم شدن

عشق یعنی با خدا همدم شدن

عشق یعنی جام لبریز از شراب

عشق یعنی تشنگی ، یعنی سراب

عشق یعنی خواستن ، له له زدن

عشق یعنی سوختن ، پر پر زدن

عشق یعنی سالهای عمر سخت

عشق یعنی زهر شیرین ، بخت تلخ

عشق یعنی با "خدایا" ساختن

عشق یعنی چون همیشه "باختن"

                

غولی به نام عقل!!

می خواهم عشقت در دل بمیرد

می خواهم تا دیگر، در سر، یادت پایان گیرد

چه دعوایی بود... عقل داد می کشید و دل آروم آروم اشک می ریخت.هیچی نظر عقل رو عوض نمی کرد حتی شفافی اشک های دل،چون تصمیمش رو گرفته بود !!! یه پاک کن بزرگ برداشته بود و می خواست اون اسم رو از توی دفتر خاطرات حافظه پاک کنه.

عقل می گفت: دیدی؟؟!! دیدی خیلی زود ما رو فراموش کرد؟

دل اشک ریختنش شدت گرفت

عقل می گفت: دیدی؟؟!! دیدی چه بی رحمانه تو رو شکست؟

دل می گفت: اشکالی نداره، می بخشمش!

عقل عصبانی تر داد زد و گفت: چند بار؟ بخشش حدی داره!!

ولی دل دست عقل رو گرفته بود و نمی گذاشت که عقل به طرف اون دفتر خاطرات بره.

عقل گفت: به خاطر خودت اجازه بده اون اسم رو از توی اون دفتر خاطرات حافظه پاک کنم و دل رو به گوشه ای هُل داد.

بالاخره اون اسم رو توی اون دفتر پیدا کرد ولی هر چی با پاک کن روش کشید حتی کم رنگ هم نشد...! این چه جوهری بود که باهاش اون اسم رو نوشته بودند؟؟!!!

کم کم اون اسم داشت کم رنگ می شد. عقل فکر کرد داره معجزه می شه، آره شاید معجزه بود چون اون اسم خود به خود داشت کم رنگ تر و کم رنگ تر می شد تا بالاخره اون اسم از توی دفتر خاطرات حافظه محو شد...

عقل از اینکه موفق شده و به خواستش رسیده خوشحال به طرف دل رفت اما هرچی صداش زد دل جواب نداد... آره دل مرده بود اما به چه قیمتی؟؟ به قیمت اینکه عقل به خواستش رسیده؟؟؟!!!!

اینجوریه که عقل به یه غول بی رحم تبدیل شده و دل به یه مظلوم که هیچ کس حرفش رو گوش نمی کنه....

کسی که دلش بمیره باز هم آدم زنده محسوب می شه؟ ما ای که خیلی راحت دل دیگران رو می شکنیم فقط یه فرقی با قاتل داریم، اونم عرضه ایه که قاتل داره و بلده حداقل یه آلت قتلانه دستش بگیره...

شباهت های دختر ها و پسر های ایرونی

1-هر دو تاشون فکر می کنن جامعه درکشون نمی کنه.

2-به دو تاشون اگر رو بدی سوارت میشن

3-هر دوشون می تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند.

4-هردوتاشون با والدینشون دعوا و درگیری دارند.

5- مهمترین ویژگی هر دوتاشون تغیر شخصیتشونه.

6-دو تا شون در ظاهر دشمن خونی جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه برای جنس مخالف غش و ضعف میره.

7-دو تاشون از دروغ متنفرن اما هیچ وقت حرف راست نمی زنند!

8-دو تا شون تا سن 20 سالگی 3 بار عاشق میشن و در عشق شکست می خورند! از 20 به بعد هم تو رویا سیر میکنن و تو 40 سال که از رویا بیرون می آیند میبینن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختی و بی پولی و ... هستش واسه همین این دفعه میرن تو کما و سکته میزنند!!!

9-وقتی با یه پسر یا دختر ایرونی قرار میزاری باید 2 ساعت دیرتر به محل قرار بری تا علف زیر پات جوانه نزنه!

جغرافیاى خانم ها

خانم ها در سن هیجده تا بیست و یک سالگى ، مانند آفریقا یا استرالیا هستند : نیمه کشف شده، وحشى، با زیبایى هاى افسون کننده ى طبیعى


در سن 21 تا سى سالگى، مثل امریکا یا ژاپن هستند: کاملا کشف شده، بسیار توسعه یافته، آماده براى معامله، مخصوصا معامله با پول نقد یا اتومبیل


در سن 30 تا سى و پنج سالگى، مانند هند یا اسپانیا هستند: بسیار داغ، آسوده خاطر و آرام، و آگاه به زیبایى هاى خود


بین سن 35 تا چهل سالگى، مانند فرانسه یا آرژانتین هستند: بدین معنا که اگر چه ممکن است در جریان جنگ نیمه ویران شده باشند، اما هنوز جاهاى بسیارى براى تماشا دارند


در سن 40 تا پنجاه سالگى، مثل یوگسلاوى یا عراق هستند: جنگ را باخته اند. هنوز گرفتار اشتباهات پیشین اند. و به باز سازى کامل نیاز دارند


بین 50 تا شصت سالگى، مانند روسیه یا کانادا هستند: بسیار پهناور، آرام و مرز ها بدون مرزبان، اما سرماى زیاد، خلایق را از آنان می رماند


در سن 60 تا هفتاد سالگى، مانند انگلستان یا مغولستان اند: با یک گذشته ى درخشان و بدون آینده


بعد از هفتاد سالگى، شبیه آلبانى یا افغانستان اند: همگان میدانند که در کجایند، اما هیچکس به سراغ شان نمى رود

امیدواریم خانوم ها با خواندن این مطلب از ما دلخور نشده باشن....

جغرافیاى آقایان

آقایان در سن 14 تا 17 سال مانند کشور کره شمالی هستند:قدرتی ندارند ولی مانند این کشور ادعای قدرت و سرکشی می کنند


در سن 18 تا 19سالگى، مثل هندوستان هستند: برای زندگی کردن 4راه پیش روی خود میبینند یا کنکور و قبولی یا سربازی به عبارت بهتر(آشخوری)یا بیشتر مواقع عاشق مشن و تا صبح واسه عشقشون شعر میگن و یا پایان زندگی و مرگ


در سن 20 تا 27 سالگى، مانند کانادا هستند: بسیار خون گرم و مهربان اوج جوانی، زیبا و دلربا، برای هر دختری خیلی زود ویزای پزیرش صادر میکنند..در این دوران در تمام مدت از طرف جنس مخالف زیر نظر هستن و برایشان دامهای زیادی گسترانده شده است


بین سن27 تا 32 سالگى، مانند ترکیه هستند: بدین معنا که در دام گرفتار شده اند و فقط به حرف رئیس بزرگ که همان خانومشان باشد گوش میدهند...پر از عشق


در سن 32 تا 40 سالگى، مثل ژاپن هستند: کاملا کاری شده اند..آینده روشن را در فعالیت شبانه روزی میبینند


بین 40 تا 50 سالگى، مانند روسیه  هستند: بسیار پهناور، آرام و بسیار قدرتمند در جامعه و به عنوان راهنما و حلال مشکلات


در سن50 تا 65 سالگى، مانند کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق: با یک گذشته ى درخشان و بدون آینده


بعد از 65 سالگى، شبیه عربستان هستند: همگان فقط به خاطر مال و ثروت به آنها احترام می گذارند

امیدواریم آقایان با خواندن این مطلب از ما دلخور نشده باشن

قدر دانی از یک دوست خوب

 این بار می خوام از یک دوست بسیار خوبم فرشته خانوم از اینکه مرتب به اینجا سر میزنه و با نظرات بسیار خوبش که به وبلاگ و مطالب ها میده صمیمانه تشکر کنم و براش ارزوی موفقیت دارم.

و اگه دوست داره میتونه ایدی منوبا (akharin.mashooghe)  ادد کنه تا از اپلود شدن وبلاگم خبردار بشه.