شعر و عکسهای رومانتیک

 

سراپای وجودم خواهان توست وتورا دوست دارم

اما نمی توانم برزبان آرم که تورا می پرستم

زمانی که تورامیبینم کلمات درذهنم ترکیب میشود

و فکرم چون کبوتری سبک بال ازقفس به پروازدرمی آید

چشمانم تیره و تارمیشود دستانم به لرزش می افتد

میدانم چرا نمیشود روحم را به اسارت بکشی

کلا مم را روان گردانم

((چون تو رادوست دارم ))


من عشق را درتو

تو را در دل

دلم را موقع تپیدن

و تپیدن را به خاطر تو دوست دارم

من غم را در سکوت

سکوت را در شب

شب را در بستر

و بستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم

من دنیا را به خاطر خدایش ، خدایی که تو را خلق کرد دوست دارم


ای چشمه جوشان این قلب بی طاقت من

ای مهتاب این شبهای بی تابی من

به ان چهره عاشقانه ات قسم

دوســـــــــــــــتت دارم

ای ساحــــــــل امـــــــــــیدم

ای اغاز من

ای فردای من

به همان لحظه دیدارمان قسم

دوســــــــــــــــتت دارم

بیشتر از هر زمانی

بیشتر از هر لحظه ای تورا میخواهم

وبرای دیدنت بیقـــــــــــــرارم